مداد رنگیها مشغول بودندبه جزمداد سفید، هیچکس به اوکار نمیداد،همه میگفتند : تو به هیچ دردی نمیخوری، یک شب که مدادرنگیها توسیاهی شب گم شده بودند،مدادسفیدتاصبح ماه کشید مهتاب کشید وانقدرستاره کشید که کوچک وکوچکترشد صبح توی جعبه مداد رنگی جای خالی او با هیچ رنگی  پرنشد

 

به یاد هم باشیم شاید فردا ما هم درکنارهم نباشیم …

PHOTOKADE.com



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Hiprage بازیکنان فروشگاه پارس آنلاین یادداشتهای یک دیوانه آیات حق علوم تربیتی تیر موزیک | دانلود آهنگ جدید فانوس خیال مطالبی در رابطه با دستگاه های آسیاب وبلاگ گروه ادبیات فارسی متوسطه دوم شهرستان بانه